شعر واشعار نوحه - ایران مرجع پارسی بلاگ

*توجه *توجه برای دانلود فایل مورد نظر خود پس از کلیک بر روی لینک *...برای دانلود اینجا کلیک کنید...*؛لطفا 15 ثانیه صبر کنید و بعد بر روی رد کردن تبلیغ کلیک کنید،سپس لینک دانلود رایگان ظاهر خواهد شد* ایران مرجع پارسی بلاگ
94/8/17
8:13 عصر

دانلود نوحه عربی جدید محرم با ترجمه فارسی

توسط ایران مرجع مرجعی کامل از علوم مختلف ایران مرکز دانلود رایگان کتاب دانلود نوحه عربی ، فارسی ، متن مداحی مخصوص اربعین

 

دانلود نوحه عربی جدید محرم با ترجمه فارسی
دانلود نوحه عربی جدید محرم با ترجمه فارسی

........................................................................

 

یا لیتنی اَفدیکَ یا سبطَ الأمینْ
(کاش‌ای‌پسررسول‌خدامن‌فدایت‌شوم)

أذودُ عنکَ یا حسینْ
(وازتودفاع‌کنم...یاحسین)

و هل یُنالُ ؟.. هذا المَنالُ .. فی الأربعین
(وآیااین‌آرزودراربعین‌محقق‌می‌شود؟)

زَحفاً إلیک بالأربعین
(دراربعین‌باسربه‌سوی‌تومی‌آییم)

نَسعَی لقبرکم یاحسین
(برای‌رسیدن‌به‌قبرت‌تلاش‌می‌کنیم‌یاحسین)

نَمشی کما مَشِیتَ بلا
(آنگونه‌راه‌می‌رویم‌که‌تو)

ظَهرٍ إلى قَطیعِ الیَدَین
(با‌پشت‌خمیده‌به‌سوی‌عباس‌رفتی)

و شوقُنا... و شوقُنا... وشوقُنا لکربلاء
(اشتیاق‌ما... اشتیاق‌ما...اشتیاق‌ما‌به کربلاست)

.......................................................

بالأربعین... لو قَطَّعوا منّا الیدین
نأتیک زحفاً یا حسین
(اگر‌دو‌دست‌ماراجداکنند،بازهم‌دراربعین‌با‌سر‌به سوی‌تو‌می‌آییم‌یا‌حسین)

نَسعی إلیکَ... حُزناً علیکَ... بالأربعین
(دراربعین‌ازغم‌تو‌به‌سوی‌تو‌می‌شتابیم)

خُذنی إلى جِنان الخلود
(مرا‌باخودبه‌بهشت‌جاودان‌ببر)

یامن به یَطیب ُالوجود
(ای‌کسی‌که‌زندگی‌به‌تومعطرمی‌شود)

خُذنی لکربلاء یا حسین
(ای‌حسین‌مرا‌با‌خود‌به‌کربلا‌ببر)

حیثُ الحیاةُ فِیَّ تَعود
(جایی‌که‌زندگی‌به‌من‌باز‌می‌گردد)

زَحفاً إلیک
(باسربه‌سوی‌تو‌می‌آییم)

زَحفاً إلیک
(با‌سربه‌سوی‌تومی‌آییم)

زحفاً إلیک یا حسین
(باسربه‌سوی‌تومی‌آییم‌یا‌حسین)

...................................................

یا‌ سیدی .. یَفدیک کُلُّ العاشقین
(ای‌مولای‌من!همه‌عاشقان‌به‌فدایت)

تَبکی علیکَ کُلُّ عَین
(همه‌چشم‌هابرای‌تو‌گریانند)

کُلٌ یُنادی ...مِن الفؤادِ.. آهٍ حسین
(هرکسی‌از‌صمیم‌قلبش‌ندای‌" آه‌ای‌حسین" سر‌می‌دهد)

اَمشی على العُیونِ إلیک
(باچشمانم‌به‌سوی‌تومی‌آیم)

و الشُّوقُ مُنتهاهُ لدیک
(چرا‌که‌اوج‌اشتیاق‌در‌نزدتوست)

یا لیتنی فُراتُ النَّدى
(ای‌کاش‌شبنم‌فرات‌بودم)

حتّى أکونَ بینَ یدیک
(که‌درمقابل‌تو‌قرار‌می‌گرفتم«تا‌تشنگی‌ات‌را تسکین‌بخشم»)

متى تُرى؟
(چه‌وقت‌تورا‌می‌بینیم؟)

متى تُرى؟
(چه‌وقت‌تورامی‌بینم؟)

متى تَرانا ونَراک؟
(چه‌وقت‌ما‌رامی‌بینی‌و‌تو‌را‌می‌بینیم؟)

....................................................

با هر قدم، دوباره می تپد دلم
(مع‌کل‌خطوة‌ینبض‌قلبی)

به شوق دیدن حرم
(شوقا‌لزیارة‌الحسین)

به یاد زینب.... نشسته بر لب.... سرود غم
(نتذکر‌آلام‌زینب‌ونتردد‌المراثی)

هرکس ز گوشه ای آمده
(کل‌زائر‌قد‌جاء‌من‌بلد)

اما شبیه یکدیگریم
(ولکننانشبه‌بعضناالبعض)

دور از نژاد و رنگ و زبان
(لا‌یهمنااللون‌و‌اللغة‌و‌القومیة)

گویا همه ز یک مادریم
(وکأننامن‌أم‌واحدة)

با هر زبان، با هر نژاد، ما عاشقان حیدریم
(رغم‌اختلاف‌اللغات‌و‌بغض‌النظر‌عن‌تکثر‌
القومیات‌نحن‌عشاق‌حیدر)

...................................................

رزمنده ایم، تا وقتی ما زنده ایم
(مجاهدون،‌مادمناحیاً)

به عشق تو بنده ایم
(وبحبک‌متیما)

تو بودی تنها ...ز روی زهرا... شرمنده ایم
(أنت‌بقیت‌وحیداً... ونحن‌خجلان.... من‌زهراء)

این سیل جاری جمعیت
(هذا‌السیل‌الجاری‌من‌الناس)

کابوس هر شب دشمن ست
(هو‌کابوس‌العدو‌فی‌کل‌لیلة)

شور و دلاوری ارث ماست
(نحن‌ورثة‌العشق‌والاستبسال)

فردای این جهان روشن ست
(وسیکون‌مستقبل‌العالم‌مضیئا)

ذکر همه، این زمزمه، لبیک یابن فاطمه
(الجمیع‌یرددون‌لبیک‌یابن‌فاطمه)

 

....................................................................

 

برای دانلود جدیدترین نواهای مداحی از قسمت سمت چپ وبسایت و لیست مطالب براساس موضوع، روی دانلود جدیدترین نواهای مداحی و مرثیه خوانی کلیک کنید...
...........................................................................................................................................

*توجه *توجه برای دانلود فایل مورد نظر خود پس از کلیک بر روی لینک *...برای دانلود اینجا کلیک کنید...*؛لطفا 15 ثانیه صبر کنید و بعد بر روی رد کردن تبلیغ کلیک کنید،سپس لینک دانلود رایگان ظاهر خواهد شد* ایران مرجع پارسی بلاگ
94/8/4
8:18 عصر

دانلود نوحه جدید محرم ویژه حضرت زینب (س) - امان از دل زینب

توسط ایران مرجع مرجعی کامل از علوم مختلف ایران مرکز دانلود رایگان کتاب اشعار و نوحه شب دوازدهم محرم

دانلود نوحه جدید محرم ویژه حضرت زینب (س) - امان از دل زینب

........................................

مهدی مقیمی:

بار دیگر محرم آمده است

ماه وصل حسین با زینب

از ورود به کربلا تا شام

روضه ها خوانده میشود امشب

 

مثل امشب در اوج تنهایی

در دلش با حسین نجوا کرد

چشمهایش دوباره ابری شد

زخم کهنه دوباره سر وا کرد

 

در خیالش دوباره در میدان

حرمله با دو دست پر آمد

عکس نیزه به قاب چشمش بود

یا دوباره سپاه حر آمد

 

ای برادرهمیشه چشمانم

کربلا را مرور میکردند

صحنه ها یک به یک همه روز از

پیش چشمم عبور میکردند

 

بعد از این مدت از دو طفل خود

باز چیزی نگفته خواهر تو

گفته بودم فقط به عبدالله

هر دو طفلم فدای اکبر تو

 

زخمهای عمیق روی دلم

تا قیامت نمیشود ترمیم

از سنان بیشتر مرا آزرد

ظلم بی حد بجدل ابن سلیم

 

کس نپرسید از تو ای بجدل

با دل مادرش چها کردی

تو به دنبال خاتمش بودی

از چه انگشت را جدا کردی

 

بین گودال دیدمت بی سر

ای برادر به خون تپیدی تو

زین جهت جای شکر آن باقیست

من کتک خوردم و ندیدی تو

 

تو بگو سخت تر کدامش بود

زخم شمشیر بر تو در گودال

یا هجوم عدو به ناموست

بهر غارت نمودن خلخال

 

تو بگو دلخراش تر این است

خون پیشانی برادرها

دیدن خون حنجری یاکه

دیدن خون گوش دخترها

 

تازه از روی نیزه ها دیدم

چه عمیق است زخم عباسم

زجر می کشت دخترت در راه

گر نمی بود اخم عباسم

 

رازهای نگفته ای دارم

با تو ای دلبرم نمی گویم

چونکه آزرده میشود روحت

چیزی از معجرم نمی گویم

 

کوفه یادم نمیرود از ما

یک شبی را که دور بودی تو

حال و روز سرت به من فهماند

میهمان تنور بودی تو

 

از یتیمان کوفهء دیروز

خواهرت را یکی چه خوب شناخت

حق حیدر بجای آورد و

نان و خرما جلویمان انداخت

 

کوفه و شام عده ای با سنگ

دختران تو را زدند هدف

تا که از یک جهت سپر نشوم

سنگ می زد عدو ز چار طرف

 

از روی نیزه ها دلم خون شد

عده ای سر که بر زمین افتاد

بین سرها سر ابالفضلم

از همه بیشتر زمین افتاد

 

غیرت الله رفت و وقتی که

بی علمدار گشت زینب تو

از خود صبح تا دم مغرب

بین بازار گشت زینب تو

 

داغ هفتادو دو گل پرپر

گرچه جانکاه بر من آسان بود

آنچه دق داد خواهرت این بود

فحش های محله های یهود

 

جانگداز است سرنوشت سرت

بعد جریان سرخ کرببلا

از روی نیزه تا میان تنور

از روی خاک تا به طشت طلا

 

عوض آنکه شستشو بدهد

راس خونین تو به آب و گلاب

بر سر و صورت تو می پاشید

هرچه ته مانده های جام شراب

 

قدری آرام شد دلم تا کرد

صوت قرآن تو مرا مجذوب

لعنت الله علیه ساکت کرد

قاریم را به ضربه های چوب

 

ای برادر تمام این مدت

گریه های رباب کشت مرا

بس که گریان نشست همسر تو

وسط آفتاب کشت مرا

 

اشک ام البنین دلم را ریخت

شد مدینه برای من جانسوز

دوری تو برای من سخت است

یاد داری که گفتمت آنروز

 

در مدینه دگر نمی مانم

گویی اینجا برای من جا نیست

من اگر سمت شام برگردم

لااقل دختر تو تنها نیست

 

تا که حرف از خرابه می آید

از غم آکنده می شود زینب

روضه اینجا که می رسد هر بار

از تو شرمنده می شود زینب

 

آمدم شام و قدری آرامم

چونکه بر وعده ام وفا کردم

در جوار گل سه سالهء تو

یک حسینیه دست و پا کردم

 

گریه ام را ادامه از امروز

تا به یوم القیامه خواهم داد

نهضت دختر تو را در شام

ای برادر ادامه خواهم داد

 

حسن لطفی:

لحظه ها لحظه های آخر بود

آخرین ناله های خواهر بود

خواهری که میان بستر بود

خنجری خشک و دیده ای تر بود

چقدر سینه اش مکدر بود

دستش رو به قبله تا کرده

روی خود را به کربلا کرده

مجلس روضه را بپا کرده

باز هم یاد درد ها کرده

یاد باغ گلی که پرپر بود

پلکهایش کمی تکان دارد

رعشه ای بین بازوان دارد

پوست نیروی استخوان دارد

یادگاری ز خیزران دارد

چشم از صبح خیره بر در بود

تا علی اکبرش اذان ندهد

سروِ قدش تا نشان ندهد

تا علمدار سایبان ندهد

تا حسینش ندیده جان ندهد

انتظارش چه گریه آور بود

زیر این آفتاب می سوزد

تنش از التهاب میسوزد

یاد عباس و آب میسوزد

مثل روی رباب میسوزد

یاد لبهای خشک اصغر بود

میزند شعله مرثیه خوانیش

زنده ماندن شده پشیمانیش

مانده زخمی به روی پیشانیش

آه از روز کوچه گردانیش

چقدر در مدینه بهتر بود

سه برادر گرفته هر سورا

و علی هم گرفته بازو را

دور تا دور قد بانو را

تا نبینند چادر او را

آه از آن دم که پیش اکبر بود

ناگهان یک سپاه خندیدند

بر زنی بی پناه خندیدند

او که شد تکیه گاه خدیدند

مردمی با نگاه خندیدند

بعد از آن نوبت برادر بود

آن همه ازدهام یادش هست

جمع کوفیُ شام یادش هست

چشمهای حرام یادش هست

حال و روز امام یادش هست

چشمها روی چند دختر بود

یک طرف دختری که رفته از حال

یک طرف تل خاک در گودال

زیر پای جماعتی خوشحال

یک تن افتاده تا شود پامال

باز دعوا میان لشکر بود

جان او تا ز صدر زین افتاد

خیمه ای شعله ور زمین افتاد

نقش یک ضربه بر جبین افتاد

گیسویی دست آن و این افتاد

حرمله هم جلوتر رفت

یک نفر گوئیا سر آورده

زیر یک شال خنجر آورده

عرق شمر را در آورده

وای سر روی دست مادر بود

 

علی اکبر لطیفیان :

هفتاد و دو شهید به صحراى زینب است

پایین نامه همه امضاى زینب است

می میرم و دم تو مرا زنده می کند

قارى من صدات مسیحاى زینب است

از سربلندى تو سرافراز می شوم

بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است

جاى مرا گرفته اى و پس نمی دهى

جاى تو نیست بر سر نى، جاى زینب است

امروز که مشاهده کردى مرا زدند

عین همین مشاهده، فرداى زینب است

در طول زندگانى پنجاه ساله ام

این اولین نماز فراداى زینب است

این جلوه هاى مختلف روى نیزه ات

از"ما رایت الا جمیلا"ى زینب است

طورى قدم زدم که همه باخبر شدند

کاخ یزید زیر قدم هاى زینب است

دارند سمت من صدقه پرت می کنند

خرماى نخل ها جلوى پاى زینب است

**

هر چه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت!

آخر حسین گرم تماشاى زینب است

 

محمد علی مجاهدی:

زینب ای شیرازه ی اُمّ الکتاب

ای به کام تو، زبان بوتراب

از بیانت سربه سر توفان خشم

نوح می دوزد به توفان تو چشم

درکلامت، هیبت شیر خدا

در زبانت، ذوالفقار مرتضی

بازگو ای جان شیرین علی

داستان درد دیرین علی

ازهمان نخلی که ازپای اوفتاد

خون پاکش نخل دین را آب داد

رازدل را با زبان آه گفت

دردهایش را به گوش چاه گفت

بازگو با ما ز درد فاطمه

زاشک گرم و آه سرد فاطمه

بازگو کن قصه مسمار را

ماجرای آن در و دیوار را

بازگو آن شب علی چون می گریست

در فراق فاطمه خون می گریست

از بهار و از خزان او بگو

از مزار بی نشان او بگو

گو به ما از مجتبی، ابن علی

دردهای آن ولیّ بن ولی

از همان طشتی که پرخون شد ازو

دامن افلاک گلگون شد ازو

زینب ای شمع تمام افروخته

یادگار خیمه های سوخته

بازگو از کربلای دردها

قصه نامردها و مردها

بازگو از باغهای سوخته

نخلهای سربسر افروخته

بازگو از کام خشک مشکها

گریه ها وناله ها واشک ها

بازگو از مجلس شوم یزید

وان تلاوتهای قرآن مجید

بازگو از آن سر پُر خاک و خون

لاله رنگ و لاله فام و لاله گون

ماجرای آن گل خونین دهان

وان لب پرخون زچوب خیزران

با دل تنگ تو این غمها چه کرد؟

دردها و داغ و ماتمها چه کرد؟

فاطمه! گر تو علی را همسری

وز شرافت مصطفی را مادری

کار زینب هم گذشت از خواهری

کرد در حق برادر، مادری

چون تو، در دامان، که دختر پرورد؟

کی صدف، اینگونه گوهر پرورد

 

محسن عرب خالقی:

زینب اگر نبود امامت تمام بود

شکر خدا که سایه او مستدام بود

بعد از حسین پایه گذار قیام بود

او خشم ذوالفقار علی در نیام بود

در انقلاب ماریه صاحب سهام بود

اخت الحسین و واجبه الاحترام بود

اعجاز کار اغلب اوقات زینب است

تسخیر شام و کوفه فتوحات زینب است

قرآن و روضه جزو مهمات زینب است

بانوی ما برای خودش یک امام بود

ناموس حق عقیله عفیفه مکرمه

طبق حدیث عالمه بی معلمه

ارواح و جن و انس و ملک خادمش همه

روحش شبیه شیشه ای از نور قائمه

اما برای دیدن اولاد فاطمه

در کوچه های شام چرا ازدحام بود

در خیمه گاه شور و نشور قیامت است

معجر به باد و هنگام غارت است

او نور مطلق است به معجر چه حاجت است

او را اسیر سلسله خواندن جسارت است

زینب به بند عشق و اسیر ولایت است

سر را به چوب ناقه زدن یک پیام بود

بی بیِ شام و کوفه و خاتون کربلا

سرگشته حوالی هامون کربلا

ای امتداد سرخی گلگون کربلا

ای شاه بیت آنهمه مضمون کربلا

مثل همیشه وصف تو یک فکر خام بود

 

محسن زعفرانیه:

 

غرق ماتم شد دلم امشب برای خواهرت

دست خالی من و لطف و عطای خواهرت

چونکه چیزی در بساطم نیست جز شعر و غزل

چندی بیتی شعر میگویم برای خواهرت

از میان شغل های خوب این دنیا فقط

افتخارم اینکه من هستم گدای خواهرت

من به جز این جان ناقابل ندارم تحفه ای

کاش گردد عاقبت روزی فدای خواهرت

نوکرانی که هوای کربلا دارند هم

بیشتر هستند محتاج دعای خواهرت

 

قاسم نعمتی:

حسین خواهر تو بر غمت دچار شده

دلم هوای تو کرده که بی قرار شده

تمام موی سرم ، پینه های دستانم

خودت بیا و ببین که چه گریه دار شده

مگر نگفتم عزیزم که بی تو می میرم

همیشه قاتل عاشق غم نگار شده

در احتضار کنار تمامتان بودم

برس به داد دلم وقت احتضار شده

اگر تو کشته ی اشکی دو دیده ی تر من

برای روضه ی تو سفره دار شده

ز خاطرم نرود خاطرات کرببلا

دوباره دور و بر من پر از غبار شده

به روی چادر من جای پای قاتل توست

لگد به روی لگد بر تنم نثار شده

دم غروب به آتش گرفته ای گفتم

بدو عزیز دلم موقع فرار شده

میان آن همه نامحرمان خودت دیدی

چگونه خواهری بر ناقه ها سوار شده

سر تورا سر بازار بس که رقصاندند

گلوی خشک تو دیدم که تار تار شده

زنان کوفه همه سنگ باز قهارند

چقدر راس تو با سنگها شکار شده

رباب موی سرش کند و داد زد زینب

ببین سر پسرم سهم نیزه دار شده

میان بزم شراب آمدم به دنبالت

یکی به طعنه صدا زد ببین چه خار شده

حرامزاده ای از دختران کنیزی خواست

از آن به بعد سکینه گلایه دار شده

 

محمد جواد پرچمی:

عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود

پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود

اول قرار ما دو تا قربان شدن بود

رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود

یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود

تقدیر پروانه از اول سوختن بود

یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم

با هر نخ پیراهن تو گریه کردم

خیلی برای کشتن تو گریه کردم

با خنده‌های دشمن تو گریه کردم

هرشب بدون تو هزاران شب گذشته

دیگر بیا آب از سر زینب گذشته

آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند

با خاطرات سیلی و دشنام بردند

بین همان شهری که بزم عام بردند

این آخر عمری مرا در شام بردند

پروانه ها خاکسترم را جمع کردند

از زیر سایه بسترم را جمع کردند

گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن

کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن

این آخر عمری مرا رو به وطن کن

من را میان کهنه پیراهن کفن کن

با قاسم و عباسم و اکبر بیائید

من را بسوی کربلا تشییع نمائید

حالا دگر بال و پری دارم، ندارم

در آتشت خاکستری دارم، ندارم

من سایه‌ی بالاسری دارم، ندارم

چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم

آنقدر بین کوچه‌ها بال و پرم سوخت

آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت

باور نخواهی کرد با اغیار رفتم

با چادر پاره سر بازار رفتم

خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم

با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم

یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم

با آستینم با چه وضعی رو گرفتم

یادم نرفته دور تو جنجال کردند

جمعیتی را وارد گودال کردند

آن ده سواری که تو را پامال کردند

دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند

یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم

در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم

دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت

عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت

هم یادگار مادرت دست کسی رفت

هم روسریِ دخترت دست کسی رفت

هم خویش را پهلوی تو انداختم من

هم چادرم را روی تو انداختم من

 

حسن لطفی:

من نگاهم نگاهِ بر راهم

ناله ام گریه های بی گاهم

حِق حق ام سرفه ام نفس زدنم

من بریده بریده ام آهم

بوی گودال می دهد دستم

تشنه ام روضه های جانکاهم

چشم نه سر نه جان را نه

آه تنها حسین می خواهم

حرم گرم و ساده ام پاشید

رفتی و خانواده ام پاشید

چشم ها تار می شود گاهی

درد بسیار می شود گاهی

درد پهلو چقدر طولانیست

سرفه خونبار می شود گاهی

روضه ای که سکینه هم نشنید

سرم آوار می شود گاهی

پیش ام البنین نشد گویم

حرف دشوار می شود گاهی

گرمی آفتاب یادم هست

التماس رباب یادم هست

شانه وقتی که خیزران بخورد

دست سخت است تا تکان بخورد

و از آن سخت تر به پیش رباب

ضربه ای طفلِ بی زبان بخورد

من صدایش شنیده ام از دور

تیر وقتی به استخوان بخورد

از همه سخت تر ولی این است

حنجر کوچکی سنان بخورد

حرمله خنده بی امان می زد

غالباً تیر بر نشان می زد

تا صدای برادرم نرسید

وای جز خنده تا حرم نرسید

ناله ام بند آمد از نفست

نفسم تا به حنجرم نرسید

بین گودالِ تو به داد من

هیچ کس غیر مادرم نرسید

گرچه خوردم کُتک به جانِ خودت

پنجه ای سمت معجرم نرسید

ناله ات بود خواهرم برگرد

جان تو جان دخترم برگرد

پسرت بود و بی مهابا زد

به لبت آب بود اما زد

تا صدای من و تو را ببُرد

چکمه پوشی به سینه ات پا زد

دید زخم است و جای سالم نیست

نیزه برداشت بین آنها زد

عرقش را گرفت با دستش

بعد از آن آستین که بالا زد

روضه ی پشت گردنت سخت است

خنجرش را درست آنجا زد

بعد او جوشن تو را کندند

رفت و پیراهن تو را کندند

 

امیر عظیمی :

یادم نرفته است که هنگام عزّتم

آن روزها که بود گلم همجوارِ من

دور و برم تمام یل هاشمی نسب

ابر محبّت همه شان سایه سارِ من

 

یادم نرفته است که هر روز با حسین

دل بود و خاطرات قدیم مدینه ای

وقتی که می زدم به سرش شانه آن زمان

دل می گرفت عطر شمیم مدینه ای

 

یادم نرفته است که هر وقت عزم او

می کردم و رفتن من با شتاب بود

بر روی ناقه تا بنشینم به زیر پا

زانوی ماه امّ بنینم رکاب بود

 

یادم نرفته است که خلخال پای من

حتی ز چشم اهل حرم استتار بود

چون که جواهرات سر و دست و پای من

از جانب علی پدرم یادگار بود

 

یادم نرفته است که تاری ز موی من

بیهوده پیش اهل حرم در نظر رسد

یا که تمام عمر بجز دشت کربلا

بر سایه سارِ معجرِ زینب خطر رسد

 

یادم نرفته است که وقتی به کربلا

تا زانوان ناقه ی من بر زمین نشست

گرد و غبار قائله ای وحشت آفرین

پیچید در هوا و به روی جبین نشست

 

یادم نرفته لشگر دشمن که راه بست

دیدم حسین را که چه آهی ز دل کشید

پشت خیام رفت و به دست مبارکش

آنقدر خار زِ خاک کویر چید

 

یادم نرفته است که از سوز تشنگی

اکبر چه طور ذکر عطش العطش گرفت

وقتی حسین بر سر نعش علی رسید

دیدم کنار پیکر او حال غش گرفت

 

یادم نرفته است که عباس تا که گفت

"ادرک، اخی اخی" ز حسینم کمر شکست

برگشت خیمه، خیمه ی عباس ناگهان

با آه فاطمّی حسینم زِ هم گسست

 

یادم نرفته است که من روی تلّ و او

جسمش به زیر چکمه ی ناپاک شمر بود

من داد می کشیدم و در پیش چشم من

خولی سر حسین مرا از همه ربود

 

یادم نرفته است که سرها به روی نی

در پیش چشم اهل حرم موج می گرفت

گاهی سر حسین، وَ گاهی سر علی

بین رئوس نیزه نشین اوج می گرفت

 

یادم نرفته است که در شام و کوفه نیز

مردم به حال و روز زنان دست می زدند

سقّا سرش که جلب توجّه ز نیزه کرد

با سنگ و چوب مردم سر مست می زدند

 

یادم نرفته است که با چوب خیزران

هر دم یزید بر لب و دندان یار زد

اصلاً سر حسین مرا هر کسی که دید

با هر چه بود بر سر هر رهگذار زد

 

یادم نرفته است سکینه به قصر شام

در چشم های باده پرستی کنیز شد

اُف بر تو روزگار! که ناموس فاطمه

آخر چقدر بین اجانب حضیض شد

 

یادم نرفته است جهاد رقیّه را

با ناله های "یا ابتا" انقلاب کرد

آورد رأس پاک تو را روی دامنش

بوسید و جان سپرد و دلم را کباب کرد

 

حالا که راه عمر به پایان رسیده است

باید به سمت خاطره هایم نظر کنم

ای مرگ مهلتی به من و جان من بده

تا سمت کربلای حسینم سفر کنم

 

آه ای سفیر مرگ! تو خود شاهدی که من

صد بار جان خود به تو اهدا نموده ام

دست ولایتیِّ حسینم اگر نبود

حالا کنار دست تو اینجا نبوده ام

 

آخر تو ای اجل چقدر در تکلُّفی؟

روح مرا به دست اشاره نکن اسیر

جان از من نحیف گرفتن که راحت است

یک"یا حسین" بگو و سپس جان من بگیر


منبع: حسینیه

 

....................................................................

 

برای دانلود جدیدترین نواهای مداحی از قسمت سمت چپ وبسایت و لیست مطالب براساس موضوع، روی دانلود جدیدترین نواهای مداحی و مرثیه خوانی کلیک کنید...
...........................................................................................................................................

*توجه *توجه برای دانلود فایل مورد نظر خود پس از کلیک بر روی لینک *...برای دانلود اینجا کلیک کنید...*؛لطفا 15 ثانیه صبر کنید و بعد بر روی رد کردن تبلیغ کلیک کنید،سپس لینک دانلود رایگان ظاهر خواهد شد* ایران مرجع پارسی بلاگ
94/8/4
8:14 عصر

دانلود نوحه جدید ویژه شهادت امام سجاد

توسط ایران مرجع مرجعی کامل از علوم مختلف ایران مرکز دانلود رایگان کتاب اشعار ویژه شهادت امام سجاد ، اشعار جدید ویژه عاشورا

دانلود نوحه جدید ویژه شهادت امام سجاد (ع)

........................................

قاسم نعمتی:

دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را

در یک غروب سرخ بلای عدیده را

با ناله ام زمین زمان گریه می کتد

از مادر ارث برده ام این اشک دیده را

من با همین لبان خودم نیمه های شب

بوسه زدم گلوی بریده بریده را

یعقوبم و بدست خودم بین بوریا

چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را

یادم نمی رود که چگونه مقابلم

بستند دست عم? قامت خمیده را

یادم نمی رود سر شب لحظ? فرار

فریادهای دختر گیسو کشیده را

هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها

دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را

لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد

دیدم سپاه روی بدن ها دویده را

یک تار موی عم? ما را کسی ندید

پوشانده بود نور حسین این حمیده را

بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی

خون کرده صحنه ای دل محنت کشیده را

دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش

طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را

 

غلامرضا سازگار:

شب‌های غربت تو گذشت و سحر نداشت

حتی سحر غم از دل تو دست برنداشت

در حیـرتم کـه سلسل? آهنین مگـر

جایی ز زخم گردن تو خوب‌تر نداشت

زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس

غیر از خدا ز زخم درونت خبر نداشت

دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو

تن‌هایشان به روی زمین بود، سر نداشت

سنگت زدند بـر سر بازارهای شام

با آنکه جز تو یوسف زهرا پسر نداشت

هجـده سـر بریـده برایت گریستند

آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت

سوزم بر آن عزیز که در آفتاب سوخت

یک سایبان به جز سرِ پاکِ پدر داشت

حـال تـو بـود در دل گـودال قتلگاه

چون بسملی که بال زد و بال و پر نداشت

مهمـان شـام بـودی و بهر تو میزبان

جز گوش? خرابه مکانی دگر نداشت

سوز شما به سین? «میثم» اگر نبود

اینقدر نخل سوخت? او ثمر نداشت

 

علی زمانیان:

همین که آب می بیند وَ یا قصاب می بیند

و یاگهواره ای را بین پیچ و تاب می بیند

به پیش چشم هایش چندتا تصویر می آید

ز یک سو در بغل قنداقه، مردی پیر می آید

ز یک سو حرمله باتیر می آید...

جوان وقتی که می بیند به هر گوشه

می افتد یاد بابا و جگر گوشه

به یاد قد وبالای علی اکبر

و جسم اربا اربای علی اکبر

به یاد قاسمی که قامتش گردیده هم پای علی اکبر

و هی تصویر در تصویر می بیند

تمام نخل ها را تیر می بیند

که گویا راه افتاده و رفته از تن زخمی سقا سر در آورده

به طوری که تنش مثل کبوتر پر در آورده...

خودش رفته دلش در کربلا مانده

و ذهنش داخل گودال جا مانده

همان گودال که در آن دهان زخم ها بدجور وامانده

همان گودال که تاب از وجود خواهری برده

یکی از داخلش پیراهنی و یک نفر انگشتری برده

تنی را روی خاک آن رها کرده سری برده

خودش دیده که خون از جسم دنیا رفته در گودال

و دریا دستهایش زیر دریا رفته در گودال

هزار و نهصد و پنجاه تا یعنی

که تیر از تیر بالا رفته در گودال...

کمی هم آن طرف تر شهر شام و سنگ روی پشت بام و ازدحامش

بگویم از کدامش؟

به جان عمه ی سادات

نفرت دارم از دروازه ی ساعات

اگرچه قافله آنجا معطل شد

اگرچه روضه اش سنگین تر از تل شد

ولی من زود باید رد شوم، آخر

بدم می آید ازاین واژه های آستین پاره و معجر

نباید هی که دامن زد به این جریان!

نمی خواهم بگویم ناقه ی عریان

نمی خواهم که روضه شعله ور باشد

از اینکه هست دیگر بیشتر باشد

قرار روضه ی بعدی ما پنج صفرباشد

علی صالحی:

ابر خون خیمه زده بر سر چشم تر من

هرگز ای کاش نمی زاد مرا مادر من

آه ، ای زهر خیال جگرم راحت شد

هرچه فکرش بکنی آمده عمری سر من

مگر اینکه تو فقط اشک مرا پاک کنی!

شدی ای زهر امید نفس آخر من

پای درد دل چشمان تر من بنشین

در حسینیه ی گرم جگر من بنشین

جگرم محفل روضه است ، کجایی ای زهر!

لخته هایش گل روضه است ، کجایی ای زهر!

مقتل مستند کرب و بلا را بشنو

مرثیه نامه ی مردان خدا را بشنو

کربلا ، ظهر دهم ، آخر حج ، قربان بود

عید قربان که نه ، روز خوش سلاخان بود

میهمان آمد و دعوت به ستیزش کردند

خرد نه ، تکه نه ، ای وای که ریزش کردند

به روی خاک کشیدند دلاورها را

در هم آن روز شکستند برادرها را

پدران و پسران را که به خون آغشتند

شعله سوزاند تن مادر و دخترها را

دیدم از دست علمدار علم افتاده

در عوض باد برافراشته معجرها را

چه بلای به سر قافله می آوردند

محض اطفال حرم سلسله می آوردند

خیمه ها را به چه وضعی همه غارت کردند

چه قدر بر حرم الله جسارت کردند

پنجه ها وا شد و بر حلقه ی موها پیچید

تازیانه چه قدر دور گلوها پیچید

آبله آمد و طاقت ز کف پاها رفت

گوشها پاره شد و هدیه ی باباها رفت

نه دگر چادر و پوشیه سر زن ها ماند

و نه پیراهن پاره شده ، بر تن ها ماند

نیزه می رفت ولی سنگ پران می آمد

شمر می رفت ولی اسب دوان می آمد

کوفه رفتیم کسی تیغ روی ما نکشید!

پشت سر در عوضش زخم زبان می آمد

وقت ردّ صدقه از جلوی آل رسول

در غل و جامعه جان بر لبمان می آمد

جلوی محمل زینب که صدای قرآن

با طنین ملکوتی ز سنان می آمد...

...عمه فهمید شب قبل کجا بوده حسین

بسکه از جانب نیزه بوی نان می آمد

آه ، از شام چه گویم که کسی کم نگذاشت

پی آزار حرم پیر و جوان می آمد

دیدم از دور میان گذر قوم یهود

سنگ در دست ، زنی ، با هیجان می آمد

گفتم از جای شلوغی نبرید و بردند

جمعیت خنده به لب رقص کنان می آمد

می کشاندند نوامیس علی را در شام

به همان کوچه که هی چشم چران می آمد

کف بازار کجا ؟ دختر زهرا...ای داد...

بزم عیاش کجا ؟ زینب کبری...ای داد...

قصه ی مجلس اشرار بماند...کافی است

خیزران و دهن یار بماند...کافی است

قصه ی گوشه ی ویرانه بماند...کافی است

شب و جا ماندن دردانه بماند...کافی است

راحتم ساز و از این ضجر در آور ای زهر!

این چهل سال عزا را به سر آور ای زهر

حسن لطفی:

زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند

بند بند من افتاده ز پا را سوزاند

آسمان تار شده و جرعه ی آبی این زهر

پاره های جگر غرق بلا را سوزاند

سینه ام بود حسینییه ی غمهای حسین

یاد آن خاطره ها بیت عزا را سوزاند

من نه در امروز که در کربلا جان دادم

از همان روز که آتش همه جا را سوزاند

با همان تیر که در حنجره ای ترد و سفید

تارهای عطش آلود صدا را سوزاند

از همان لحظه که می سوختم و می دیدم

تازیانه همه ی پیکر ما را سوزاند

خیمه ای شعله ور افتاد زمین ناگاه

چادر دختری از جنس حیا را سوزاند

وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم

خیزران هم لب هم طشت طلا را سوزاند

دیدم آتش ز سر بام به سرها می ریخت

گیسوان به سر نیزه رها را سوزاند

هر چند دل از گریه ی شب های دعا سوخت

شیرازه ام اما همه در کرببلا سوخت

هر صفحه ای از زندگی ام شرح فراقیست

هر لحظه ام عمریست که در فصل عزا سوخت

جا مانده به روی بدنم رد اسیری

روزی نفسی بود که در شام بلا سوخت

یاد لب خشکیده ی شش ماهه مرا کشت

آن لحظه که از لب زدنش سینه ی ما سوخت

تا خیمه مان هلهله ی حرمله آمد

وقتی که گلو سرخ شد و تار صدا سوخت

آتش زدن اهل حرم شعله ورم کرد

دیدم چقدر خیمه ز داغ شهدا سوخت

دیدم به سرم خیمه ی آتش زده افتاد

دیدم که یتیمی به میان اسرا سوخت

سرها به سر نیزه و در حلقه ی آتش

هر زلف ز هر نیزه اگر بود رها سوخت

 

....................................................................

 

برای دانلود جدیدترین نواهای مداحی از قسمت سمت چپ وبسایت و لیست مطالب براساس موضوع، روی دانلود جدیدترین نواهای مداحی و مرثیه خوانی کلیک کنید...
...........................................................................................................................................

   1   2   3   4   5   >>   >
360 ?±U†?¯
فروشگاه محصولات
فروشگاه کارت شارژ